237

وقتي نازنين با خودش لج ميكند!!! تو اين شرايط مريضي هم كوكو كه سرخ كردني هست خوردم هم سس مايونز و هم ترشي!! قشنگ ميفهمم حالم داره بد و بدتر ميشه!!

من هيچوقت اعتقادي به اين ندارم كه مواظب خودم باشم!

+ "جناب امير"فكر كنم باز كامنتامودريافت نكردين!نازنين شعرهاي خونش اومده پايين:))

+ شب همگي خوش ، من بايد برم بميرم خيلي مريضم !!

برچسب‌ها: عجيبم 237...

توجه     توجه ديشب براي هليا جان - هيچ او جان - وب من جديد جان - وب مندس جان و همينطور خصوصي براي جناب بي نشون و استاد شفتال كامنت گذاشتم !! وقتي نه تاييد شدن و نه جوابي گرفتم پس معلومه باز بدستشون نرسيده !! تازه ادرس هم داشتن كامنتام !! امروزم براي جناب امير يه خصوصي و يه عمومي - جناب ج عمومي - براي ريرا عمومي- براي من جديد عمومي ، كامنت گذاشتم ! اطلاع داشته باشين بي معرفت و بي شعور نيستم!! خسته شدم ازينكه پيام هام نميرسه!  برچسب‌ها: غر غر 237...ادامه مطلب

حس های خوب که الزاما نباید عجیب و غریب باشن! من از بچگیم یعنی در واقع از دوره راهنمایی که خودم تنهایی تو خیابونا رفت و آمد می کردم، هر وقت میخواستم از خیابون عبور کنم و ماشینی ترمز میزد تا من رد بشم ، مثل تشکر ژاپنیا از کمر دولا میشم ، بعد دست راستمو جلو شکمم خم میکنم و چند بار سرمو بالا پایین و یه لبخند برای راننده محترم میزنم و همین واکنش ناخودآگاه و بامزه بنده لبخند رو لب طرف مقابلم میاره... انقده حس خوبیه تلاقی نگاه هایی که با لبخند همراهه برچسب‌ها: خوشحال 237...ادامه مطلب

وقتي اسم اميرحسين همكار قديمي رو گوشيم نقش بست ، اول تعجب كردم و دليلي نديدم كه جواب بدم!! دوباره زنگ زد!! بيشتر تعجب كردم و بيشتر به فكر فرو رفتم!! چرا بايد بعد اين همه وقت زنگ بزنه به من ؟؟!! اونم اين وقت شب!! بعد چي يادم بياد خوبه؟!! اينكه فردا هشت دي ماه هست و سالروز تولدش! قطعا همينه دليلشه!! حتما ميخواد دعوتي چيزي كنه!! خوبه تلگرام لست سين هستم و نميفهمه بيدارم و جواب ندادم!! فردا بهش پيام ميدم ببينم داستان چيه!! واسم جالبه دوشب متوالي تولد دو نفري هست كه به جايي كه من نشون بدم به يادشونم اونا هستن كه ميخوان خودشونو به يادم بيارن!! + نميدونم اميرحسين هيچوقت به اين فكر ميكنه كه خونه دار شدنش ايده من بود؟!! سالي كه داشت پول جمع ميكرد تا ماشين مدل بالاي شاسي بلند بگيره من فكرشو بردم به اين سمت كه خونه خريدن اولويت داره!برچسب‌ها: وقایع 237...ادامه مطلب

وقتی الناز آتوهایی که اخیرا از یه بنده خدایی گرفته بودم رو شنید، در کمال صداقت گفت :

+ واااای نازنین تو خیلی باهوشی... بدبخت اونی که گیر تو بیاد!!

و بعدش که برا شیما تعریف کردم اونم تعجبش برده بود ازین همه نکته سنجی و به عبارتی حساسیت بنده!

غرض از بیان این موضوع تعریف از خود نبود!

خواستم بگم من فقط :احمق " نیستم همین!

برچسب‌ها: جوابیه 237...

من که میگم همه چیز توی یه جمله خلاصه میشه " طرف باید اهلت باشه" !خیلی حرف هست تو این یه جمله‌ی کوتاه..اگه اهلت باشه یعنی میشناسه تورواگه تو رو بشناسه خوب بلده کجا صداشو بالاببره برات کجا پایین بیارهچه حرفایی رو درِ گوشت بگه و چه حرفایی رو جار بزنهاهلت باشه خوب میدونه چی حالتو خوب میکنه و چی بدبلده کی باید دنیارو بخاطرت به هم بریزه و کی سرشو پایین بندازه و از کنار خیلی چیزا آروم بگذرهمیدونه چه چیزایی رو باید به روت نیاره و حرفشم نزنه، چه چیزایی رو صاف تو چشات زُل بزنه و بگهاهلت که باشه، اون سر دنیام که بره اهله...اهلت نباشه، بغل دستتم نا اهله...این روزا هر دوتا دستی رو که می‌بینم به هم قفلن، فقط یه چیز از خدا می‌خوام"خدا دست هیچ اهلی رو تو دست نا اهلش نذاره" ... # زهرا سركار راهبرچسب‌ها: دیگران 237...ادامه مطلب

یه جمعه لعنتی دیگه... و شاید لعنتی تر از تموم جمعه های اخیر... این مدت ادمای عجیب .... برخوردای عجیب و خلاصه اتفاقای عجیبی واسم پیش اومده... که از سطح درک و توان من بیشتره... خسته شدم ازین همه چرا و علامت سوالی که توی سرم قطار شد... خسته شدم واقعا... نمیدونم داستان چیه واقعا نمیتونم بفهمم.... این اتفاق اخیر اولیش نبود ! اما امیدوارم اخریش باشه... آدمایی بودن که بهم گفتن حس تو مثبته ... وجود تو بهمون انگیزه داده... انگیزه نوشتن ... ادمایی بودن که به خاطر من تو همین فضای بلاگفا وب زدن... یا نوشتن رو از سر گرفتن... ادمایی بودن که بخاطر من تلگرام نصب کردن... و همون ادما بعد مدتی قید همه تغییرات رو زدن... خب داستان چی میتونه باشه جز اینکه یه مشکل بزرگی در من هست؟!... اره حتماهمینطوره... حکایت سرابم واسه ادما از دور قشنگم و رویایی و وقتی نزدیکم میشن و معمای وجودم رو حل میکنن نا امید و دلسرد میشن و میرن.... دلم گرفته خیلی هم گرفته... جدیدا به یه سری واژه ها آلرژی پیدا کردم... اینکه بهم بگن تو خوبی...تو عزیزی.....تو دوست داشتنی هستی..... هیچوقت فراموشت نمیکنیم و ازین حرفا... چون تک به تک این حرفا در تضاد با عملکردشون بوده... همه مثل هم رفتار میکنن...همه میدون رو خالی میکنن و میرن هیچ کس مرد موندن و ثابت کردن نیست... مگه تو نمیگی من خوبم؟ مگه نمیگی عزیز هستم؟... چرا واینمیستی و مرد و م 237...ادامه مطلب

"به درك " هم واژه كاربردي و خوبي ست هااا

يه "به درك " نثار اوقات تلخ مان كرديم و باز بسم الله گويان رهسپار اين خرابه شديم :))

پيرو پست 342 حدسمان درست بود به مانند اغلب اوقات!!

برچسب‌ها: وقایع 237...

امروز امیرحسین رو دیدم... حرفایی شنیدم که شوکه شدم.... میخواستم بنویسمش ... اما نمیدونم چجوری! .... ولی حتما مینویسمش.... هر وقت یکم برام هضم شد مینویسم... اتفاق عجیبی بود و هست!

خلاصه ش اینه!... یه ابراز علاقه شدید و قدیمی از سمت امیرحسین که استارتش از 94 خورده بود و من فکر میکردم تموم شده ولی امشب فهمیدم نشده !!

نازنین گیج است... خیلی گیج!

برچسب‌ها: وقایع 237...

دنیا را بد ساختند ،

کسی را که دوست داری ، دوستت ندارد

کسی که تو را دوست دارد ، تو دوستش نداری

اما کسی که تو دوستش داری و او هم دوستت دارد

به رسم و آیین زندگی به هم نمی رسید

و این رنج است

زندگی یعنی این ...

 

# دکتر علی شریعتی

برچسب‌ها: دیگران 237...